ویژگی هنر ایران در اولین نگاه پیوند شكوهمندش با زندگی است و تكیهیی مطمئن كه بر تجربیات بشری در رشته های مختلف دارد به عبارتی صریح تر،از قدیم ترین زمان اگر چه هنر امری عادی و معمول بود، ایرانیان برای زیبایی مقیاسی بلند قایل بودند و در طی قرن ها همیشه ذوق و فهمی عامل و استادانه مایهی تعالی و ترقی هنرشان بوده هنر با زندگیشان پیوند داشته و انواع ه
قیمت فایل فقط 22,100 تومان
مقدمه
در طول تاریخ پر حادثهی ایران ، هنر پیوسته بزرگترین افتخار ایرانیان بوده و دستاوردهای هنری، هدیهی دایمی ایرانیان به تاریخ جهان.
ویژگی هنر ایران در اولین نگاه پیوند شكوهمندش با زندگی است و تكیهیی مطمئن كه بر تجربیات بشری در رشته های مختلف دارد. به عبارتی صریح تر،از قدیم ترین زمان اگر چه هنر امری عادی و معمول بود، ایرانیان برای زیبایی مقیاسی بلند قایل بودند و در طی قرن ها همیشه ذوق و فهمی عامل و استادانه مایهی تعالی و ترقی هنرشان بوده ... هنر با زندگیشان پیوند داشته و انواع هنرها نیز در ارتباط با یكدیگر بوده اند. هر هنری از هنر دیگر مشتق میشده وعجیب اینكه هنرمندان ایرانی هرگز در بنداسم و عنوان نبوده اند و نگاهی گذرا به بازمانده های هنری ایران زمین بهترین مؤید ایثار نفس و فروتنی هنرمندان ایرانی است و از هر صد اثر باقیمانده، ممكن است تنها یكی امضای به وجود آورنده اش را داشته باشد...[1]
بطور كلی باید گفت آن بخش از هنر ایران كه هنری متعهد و ردمی بود، بخاطر پیوند و آمیختگی محكم و استوارش با زندگی مردم توانست به دور از جنبه های تجاری و بیشتر در صراحت و صداقت رشد كند.
قلمكارسازی از جمله هنرهایی است كه علیرغم پیشینهی دیر و دورش، تا كنون كمتر موضوع یك تحقیق جامع و جدی بوده واگر دربارهی سایر رشته های صنایع دستی ایران كم و بیش مآخذی در دسترس عموم هست، پیرامون این “هنر – صنعت” كمتر با نوشته یا كتابی برخورد می كنیم و آنچه كه در كتب مختلف یافت می شود بسیار محدود بوده و به هیچ وجه نمی تواند جوابگوی علاقمندان تحقق پیرامون دست سازهای ایرانی باشد.
قلمكار[2] نوعی از بافته های رنگارنگ و الوان[3] و یا پارچهیی ساده و مازو شده از كرباس كتان و غیره است كه بر آن به وسیلهی قالب و مهر نقوشی تصویر كرده باشند و آنرا به اشكال پرده، سفره، رومیزی و غیره درآورند[4].
این “هنر – صنعت” كه وجه تسمیه اش را از شیوهی تولید آغازین خود وام گرفته و هم اینك به گونهیی گسترده در اصفهان و به شكلی محدودتر در مشهد و دامغان هنوز، رونق و رواجی دارد از حدود اوایل قرن هفتم هجری قمری و همزمان با هجوم مغول ها، به ایران راه یافته و در گذشته هایی دور اصفهان، شیراز ، بروجرد، همدان، رشت، كاشان ، نخجوان، یزد، سمنان ، گناباد، نجف آباد و روستاهای فارسان،گزیرخوار، خورزوق، برخوار، لنجان سده و ... جزو مراكز مهم پارچه های قلمكار به شمار میرفته و از نظر اهمیت، پارچه های قلمكار بروجردی در درجهی اول قرار داشته است[5] هم چنین شواهد و مدارك مكتوبی ازج مله نظریه عیسی بهنام در كتاب صنایع دستی ایران وجود دارد كه حاكی از وجود نوعی پارچهی نقاشی شده در قرن پنجم هجری قمری (یازدهم میلادی) است و همین امر باعث شده تا گروهی از سر شتابزدگی سابقهی تولید قلمكار را به روزگار محمود غزنوی برسانند. در حالیكه صحت این مطلب را به دشواری میتوان پذیرفت زیرا استاد معتبرتر گویای آن است كه قلمكاری و نقاشی روی پارچه به شكلی كه امروزه مرسوم است دقیقاً از دورهی مغول ها در ایران متداول شده وعلت نیز آن است كه چون مغول ها خراجگذار دولت چین شمالی بودند، اجباراً به ورود كالاهای چینی از جمله روی خوش نشان دادند و از آنجائیكه پارچه های چینی در مدت كوتاهی توانست در بازارهای ایران فروش فوق العادهیی پیدا كرده و مورد توجه مصرف كنندگان ایرانی قرار گیرد، هنرمندان رنگر و نساج از سویی درصدد كسب بازار جدیدی برای فرآورده هایشان برآمدند و از سویی كوشیدند تا توجه خوانین و عمال حكومت را به خود جلب كنند. زیرا بنا به روایت مرتضی راوندی در تاریخ اجتماعی ایران : “طبقهی صنعتگران و پیشه وران در دوران حكومت سامانیان، غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان طبقهی موثر و فعالی در محیط اجتماعی ایران بودند. تاجاییكه قوم خونخوار مغول كه به هیچ چیز پای بند نبودند نسبت به طبقهی هنرمند نظر عنایت داشتند و از كشتن و از بین بردن آنها حتی الامكان خودداری می كردند...” و از عبید زاكانی نقل شده كه : “در تواریخ مغول وارد است كه هلاكوخان را چون بغداد مسخر شد جمعی را كه از شمشیر بازمانده بودند بفرمود تا حاضر گردند حال هر قومی باز پرسید : چون بر احوال مجموع واقف گشت گفت : از محترفه[6] ناگزیر است و ایشان را رخصت داد تا بر سر كار خود رفتند. تجار را مایه فرمود دادن تا از بهر بازرگانی كنند و ... “ به همین جهت صنعتگران در صدد ابداع شیوهی جدیدی برای منقوش كردن پارچه و نمایاندن هنر خود برآمدند كه از آنجمله نقاشی روی پارچه های ابریشم یا به اصطلاح پارچه های قلمكار قابل اشاره است.
متأسفانه به دلیل آسیب پذیری نسوج پارچه در برابر عوامل جوی و نیز مصرفی بودن اكثر تولیدات قلمكارسازان ایرانی، در حال حاضر هیچگونه نشانهیی از قلمكارهای مربوطه به دوران یاد شده در دست نیست و منهای آن تعداد از پارچه یی كه نزد خانواده های ایرانی حفظ شده یا در موزه های كشور محفوظ است قدیمی ترین قلمكار ابریشمی در مجموعهی بارون ژرم پیشون [7] نگهداری می شود و متعلق به قرن هجدهم میلادی (دوازدهم هجری قمری) است و ظاهراً تعلق به اصفهان دارد. در موزهی متروپولیتن نیز نمونه هایی از قرن نوزدهم میلادی موجود است كه حاصل كار هنرمندان اصفهان، یزد و همدان میباشد و گویای اینكه تا حدود دویست سال پیش تولید قلمكار در یزد و اصفهان رواج داشته [8] همچنین مآخذی در دست است كه نشان میدهد : قلمكار یزد با پارچهی كرباس درست میشده و از حیث لطافت و خوش نمایی به پای قلمكارهای اصفهانی نمیرسیده و دارای عرض كمی بوده وغالباً دو پارچهی كم عرض را در كنار هم میدوخته اند تا یك قطعه قلمكار به دست آید[9].
تاریخچه
نحوهی ابتدایی تولید قلمكار بدین شكل بوده كه ابتدا با قلم روی پارچه های پنبهیی (و احتمالاً ابریشمی) طرح های مورد نظر را نقاشی نموده و سپس با مواد شیمیایی ویژهیی نسبت به تثبیت رنگها اقدام میكرده اند. لیكن به دلیل فقدان هماهنگی لازم بین نقوش ونیز از آنجا كه این كار مستلزم صرف وقت فراوانی بود تكامل تدریجی قلمكارسازی باعث شد تا برای دسترسی به تولید بیشتر و نیز ایجاد هماهنگی و یكنواختی نقوش، استفاده از مهره های چوبی جایگزین استفاده از قلم مو شود و جهت فراهم آوردن امكان استفادهی عموم مردم از پارچه های قلمكار تهیه قلمكارهایی بر روی كتان، چلوار، كرباس و سایر انواع پارچه نیز رواج یابد و تحقیقاً میتوان فاصلهی اوایل قرن دهم هجری قمری (حدود 1502 میلادی) تا اواسط قرن دوازدهم هجری قمری (حدود 1722 میلادی) را اوج قلمكارسازی و روزگار اعتلای هنر و صنعت قلمكارسازی كشور به حساب آورد. چه آنكه در فاصلهی سالهای یاد شده تقریباً اكثر مردم كشور مصرف كنندهی پارچه های قلمكار بودند وضمن استفاده از این پارچه جهت تهیهی انواع پوشاك، به عنوان پرده، سفره، مجمعه پوش، سجاده، رویه لحاف، بقچه، سوزنی حمام، قطیفه، رویهی پشتی، دستمال و كتیبه هایی برای تزئین مجالس سوگواری نیز از آن استفاده میكردند و افزون بر این قلمكارهای ایرانی در خارج از كشور نیز خریداران فراوانی داشت.
نقوش این پارچه ها (جز در مواردی كه سفارش دهنده تقاضای نقش خاصی را داشت) بیشتر عبارت بود از نقوش اسلیمی، مناظر شكار و چوگان بازی، مجالس رزمی با الهام از وقایع كربلا و داستانهای حماسی ایران، شمایل هایی از ائمه اطهار و پیشوایان و نیز مناظری كه بیشتر متأثر از اشعار خیام، حافظ، فردوسی، نظامی و ... بود و نقش معروف به ترمهیی یا بته جقهیی در اغلب اینگونه پارچه ها چه در حاشیه و چه در متن به تعداد زیادی یافت میشد و در حواشی بسیاری از پارچه ها و به ویژه كتیبه هایی كه خاص مجالس سوگواری تهیه می گردید آیات قرآن و اشعاری به زبان عربی و فارسی با خط كوفی یا نستعلیق به چشم میخورد. یكی از این حاشیه ها كه به حاشیهی محتشم شهرت دارد شامل دوازده بیت از اشعار محتشم كاشانی در ذكر وقایع عاشورا و رثای امام سوم شیعیان حضرت حسین بن علی علیه السلام است.
عبدالحسین احسانی در كتابی كه با عنوان مجموعهی قلمكار ایران در سال 1350 انتشار داده مجموعاً 12 طرح مربوط به قبل از سال 907 هجری قمری - 79 طرح مربوط به سالهای 907 تا 1148 قمری – 28 طرح مربوط به سالهای 1148 تا 1214 هجری قمری – 55 طرح مربوط به سال های 1214 تا 1345 هجری قمری و تعداد بسیار محدودی از طرح های مربوط به شصت سالهی اخیر را آورده است در حالیكه علی چیت ساز، یكی از قلمكارسازان ایرانی،در تحقیقی كه با عنوان صنعت قلمكار ایران از سوی سازمان صنایع دستی ایران انتشار یافته ضمن اشاره به 334 قالبی كه در حاضر قلمكارسازان ایرانی از آنها استفاده می كنند به نقوش فراوانی كه توسط حاج محمد رضا و حاج تقی اخوان چیت ساز و استاد رحیم بیدادی از روی ضریح ها، كاشی كاری ها و قرائن قلمكار تهیه شده نیز اشاره كرده است كه ارزیابی دقیق این قالب ها و نقوش به خوبی میتواند سیر تحولی و اوج و حضیض های صنعت قلمكارسازی در ایران را به نمایش بگذارد و مددرسان محققان در دسترسی به واقعیات باشد چرا كه متأسفانه در زمینهی قلمكارسازی تا پیش از سال 907 هجری قمری جز آنچه به طور پراكنده در گوشه و كنار كتب و رسالات آمده اطلاعات قابل توجه دیگری در دست نیست.
تولد دوباره قلمكارسازی : “هنر – صنعت ” قلمكارسازی كه گفته شد در طول سالهای 907 تا 1148 هجری قمری به شكوه و بالندگی كافی رسید در فاصلهی سالهای 1148 تا 1214 تدریجاً به سوی سیری قهقرایی كشیده شد و سرانجام در فاصلهی سالهای 1214 تا 1345 هجری قمری كاملاً سقوط كرد و از میان انبوه قلمكارسازان جز معدودی انگشت شمار باقی نماندند. زیرا به علت ضعف و سستی شاهان قاجار از یك سو و طمع بیش از حد كشورهایی نظیر انگلیس، روسیه ، هلند و هند از سویی دیگر كه هر یك به شكلی سعی در غارت ثروتهای كشوری چون ایران داشتند، به تحریك گروهی از كارگزاران خارجی كه در سازمانهای اقتصادی كشور به كار اشتغال داشتند و طبیعتاً نمی توانستند نیكخواه و دوستدار ایرانیان باشند، سیستم دریافت مالیات از زمین های مزروعی وضع و به مرحلهی اجرا گذاشته شد و دریافت مالیات از زمین های كشاورزی به صورت یكی از منابع مهم درامد دولت درآمد و به گونهیی كه علی اصغر شمیم نوشته است : دولت طبق فهرست های معین از هر جریب، یعنی هر ده هزار مترمربع زمین كشاورزی مبلغی به نقد ومقداری جنس مالیات می گرفت و چون مودی مالیات، مالك و ارباب بود در برابر سهمی كه به دولت میپرداخت هر چه دلش می خواست از برزگر و دهقان می ستاند[10] به طور مثال “سرپرسی سایكس” دربارهی یكی از روستاهای خراسان نوشته است كه : مالیات این قریه 86 لیره (حدود پانصد تومان آنروز) است ولی مبلغی كه از كشاورزان كسر میگردد از 140 لیره (حدود هشتصد تومان آنروز) كمتر نیست[11] و این همه در شرایطی اتفاق می افتاد كه به نوشتهی علی اصغر شمیم محصولات كشاورزی تقریباً تمام نیازمندیهای زندگی ساده و محقر اكثریت جامعهی ایران را تأمین می كرد و جز در مواردی معدود نیازی به كالاهای بیگانه در پیش نبود و علیرغم اینكه صنایع كشور عموماً دستی بود و ابزارآلات ساده و مختصری در صنعت به كار می رفت و نیروی اساسی مولد عبارت بود از نیروی فكری و قوهی محرك عبارت بود از نیروی جسمی كارگران، معهذا صنایع كوچك رشد و رونقی نسبی داشت و مثلا در زمینهی بافندگی (كه فعلا مورد بحث است) انواع قالی و قالیچه ، انواع پارچه های كرباس ، متقال، شال، برك، زری، تریمه ، مخممل، عبنا و ... بافته می شد و مواد اولیهی بافندگی از قبیل پنبه و پشم و ابریشم در داخل كشور تهیه و تمام محصولات این صنایع نیز در ایران به مصرف می رسید و نمد مالی و قلمكارسازی و گیوه كشی و بافت تافته و امثال آن نیز جزو این رشته از صنایع دستی بود[12] ولی بعد از وضع مالیات بر اراضی مزروعی تدریجاً زمینهای كشاورزی فراوانی نكاشته ماند و قهرا كشور از یك سو نیازمند واردات مواد غذایی شد و از سویی دیگر صنعتگرانی كه ادامهی حرفه شان ارتباط با پنبهی تولید داخلی داشت بیكار ماندند و در نتیجه دروازهی بازارهای كشور به روی فرآورده های مختلف خارجی گشوده شد و اگر تا قبل از آن مردم احتیاجاتشان را از داخل كشور تأمین می كردند و جز در مورد نفت و بعضی از انواع ادویه محتاج كشورهای خارجی نبودند تدریجاً به استفاده از فاستونی انگلیسی، كفش ساخته شده از چرم خارجی، سماورگران قیمت روسی، ظروف چینی آلمانی و روسی، انواع قماش لهستانی و اتریشی و بلورآلات ساخت مغرب زمین تشویق شدند و با گسترش این روحیهی مصرف و همپای تضعیف كشاورزی و دامداری كه ناچارا تضعیف صنایع دستی را نیز به دنبال داشت، اجناس مختلف خارجی بازارهای سراسر كشور را انباشت و منسوجات پنبهیی ، پارچه های پشمی، بافته های پشم و پنبهی مخلوط، بافته های ابریشم خالص، بافته های ابریشم و پنبهی مخلوط به صورت عمده ترنی واردات ایران درآمد و ... طبیعی است كه در چنین شرایطی جایی برای بافنده و قلمكارساز ایرانی باقی نماند و صنعتگران تدریجاً از گردونهی تولید خارج شدند و هر یك از گوشهیی فرا رفتند.
طی سالهای یاد شده در تجارت خارجی ایران، روس، انگلیس و هندوستان به تفاوت مقام اول تا سوم را در انحصار داشتند و مدتها روسیه مقام اول را در تجارت خارجی ایران برای خود حفظ كرده بود به طوری كه قریب 45 درصد از معاملات خارجی ایران با روسیه انجام میگرفت و انگلیس و هند نیز 25 تا 30 درصد داد و ستد خارجی را در اختیار داشتند.
اسم مملكت | بهای واردات در سال 1328 هجری قمری به قران | بهای واردات سال 1328 هجری قمری به قران | افزونی به قران | كست به قران | نسبت افزونی |
روسیه | 113755584 | 219559206 | 105803622 | - | قریب 2 برابر |
انگلستان، هند | 125253581 | 189665159 | 64411578 | - | برابر |
عثمانی | 10515172 | 15268388 | 4753216 | - | برابر |
آلمانی | 2382755 | 139774450 | 11594690 | - | برابر |
فرانسه و مستملكات | 23887076 | 13673802 | - | 10213274 | - |
اتریش | 12080466 | 10847818 | - | 1232648 | - |
بلژیك | 867430 | 8136773 | 8069343 | - | قریب 8 برابر |
هلند ومستملكات | 2167611 | 1544013 | - | 623598 | - |
جدول بالا نموداری است از فعالیت و كوشش دو دولت روسیه و انگلیس در راه تسلط بر بازار ایران و بالا بردن حجم و بهای واردات خود به این كشور، بلژیك نیز به علت همبستگی با سیاست خارجی بریتانیا و بدان علت كه اتباع آن دولت به عنوان مستشاران مستخدم امور مالی در رأس تشكیلات گمرك ایران قرار داشتند توانست واردات خود را به ایران افزایش دهد و از طرف دیگر چون ظرفیت بازار ایران برای قبول كالای خارجی تقریباً ثابت بود و افزایش حجم واردات ممالك روسیه و انگلیس به ایران موجب ایجاد رقابت بین دو كشور و نیز سایر صادركنندگان كالا به ایران از نظر بهای تولیدات شده بود طبیعتاً آن عده از صنعتگرانی هم كه هنوز به كار اشتغال داشتند به علت محدودیت تولید و بالا بودن قیمت تولیداتشان به نسبت فرآورده های خارجی كه از مرغوبیت بیشتری نیز برخوردار بود توان مقابله با فرآورده های خارجی را نیاوردند و الزاماً برای اینكه بتوانند تولیدكنندهی فرآورده هایی با قیمت های قابل رقابت باشند به تقلب روی آوردند و كوشیدند تا با بهرهگیری از مواد اولیه تا مرغوب تر ، محصولاتی با قیمت ارزان تولید كنند كه همین مسأله نیز به سهم خود در روی گرداندن مردم از محصولات داخلی و به انزوا كشیده شدن صنعتگران نقش عمدهیی داشت.
چگونگی پیدایش قلمكار
دكتر فیلیپس آكرمان (Drs.Phyllis Ackerman) نویسندهی كتاب بررسی هنر ایران كه از سال 1935 میلادی و پس از سفر به اصفهان و گفتگو با گروهی از قلمكاران سازان ایرانی به تحقیق پیرامون این “هنر – صنعت” پرداخت در مقالهیی كه با همكاری سومی گلاك (SumiGluck) به رشتهی تحریر درآورده چگونگی پیدایش قلمكار در جهان و سیر تكوینی آن را مورد نگرش قرار داده و متذكر شده است كه :قدیمی ترین مدرك مربوط به قلمكارسازی را در نقش های دیواری مقابر مصری 2100 سال پیش از میلاد میتوان یافت. از مقابر “هفت برادر” سكاها نیز كه متعلق به قرن چهارم پیش از میلاد است پارچه های قلمكار به دست آمده و از جملهی نقوش آنها، تصویر پر شده كه در شیوهی سفال سازی امروزی یزد رواج دارد و نیز نقش تاك در حاشیه ها كه یادآور سنت مختلط ایرانی و یونانی است درخور توجه می باشد در حالیكه محققان هم داستانند كه قلمكارسازی در سدهی چهارم پیش از میلاد به وسیلهی هندیان اختراع شده است.
هرودوت تاریخ نویس یونانی، درسدهی پنجم پیش از میلاد ضمن توصیف اقوام منطقهی قفقاز، از جامه های نقشدار آنان یاد می كند.
كهن ترین نمونهی موجود پارچهی قلمكار كه از یك گور مصری متعلق به قرن چهارم پیش از میلاد بدست آمده نیم تنهی كودكی است با نقش ستاره مانند آبی رنگ، یك قالب قلمكارسازی به طول پنج سانتی متر صفحهی چاپی به قطر چهارسانتیمتر و متعلق به همین دوره نیز پیدا شده است. این قالب بسیار شبیه به مهرهایی است كه برای تزئین و نیز نشان كردن آثار سفالی دورهی اشكانی و ساسانی به كار میرفته ، در واقع در روزگار ساسانیان ، قلمكارسازی به صورت یكی از شیوه های اصلی تزئین پارچه های پشمی، كتانی و ابریشمی درآمده بود.
كهن ترین قالبهای شناخته شدهی قلمكارسازی، سه قالب تراشیده از سنگ است ولی همان اندازه و شكل قالب های چوبی امروزی را دارد. این قالبها همراه آثار سفالی سده های دهم و یازدهم در حفاری های نیشابور پیدا شد و تكه های پشمی در لابلای خطوط نقش قالب به چشم می خورد ولی قالبهای چوبی كه به وسیلهی مغولان در اواخر سدهی سیزدهم میلادی به ایران آورده شد در میان ایرانیان هیچ علاقه یی برنیانگیخت… !!
سده های هفدهم تا نوزدهم میلادی ، روزگار رونق صنعت قلمكارسازی با دست و قالب بود. در این مرحله، تاریخ هندوستان و ایران چنان به هم پیوسته است كه تشخیص خاستگاه فرآورده های هنری را بسیار دشوار می سازد و عامه معمولاً از میان قلمكارهای ایرانی و هندی جنس پنبهیی ظریف تر را به هندوستان نسبت میدهند. چون هندوستان با منابع سرشار پنبه اش به زودی بازارهای جهانی را قبضه كرد و “شاردن” نوشته است كه : ایرانیان چلوار بد نمی سازند، ولی محصولشان هیچ ظرافتی ندارد. زیرا ارزانترش را از هندی ها می توانند بخرند. همچنین ایرانیان نقش كردن پارچهی كتانی را بلدند ولی نه به خوبی هندی ها، زیرا پارچهی كتانی هندی آنقدر ارزان است كه ایرانیان از كمال بخشیدن به فن خود در این زمینه هیچ طرفی نمی بندند.
ولی “لاك وود كیپلینگ” (Lackwoodkipling) در سال 1283 هجری قمری (1886 میلادی) اظهار نظر كرده است كه در جاهای مختلف هند، پارچه های قلمكاری میسازند كه در ظرافت و ریزه كاری با فرآورده های ایرانی رقابت می كند و حال آنكه در مدرس دوردست (ظاهرا نام محلی است) مهاجر زادگان ایرانی هنوز چیت هایی می سازند كه در بافت ، پرداخت و نقش درست همانند چیت های تهران است. در پنجاب نقش درشت و اغلب خشن است.
قالب و قالب تراشی و ذكر نامی از چند استاد شاخص قالب تراش
قلمكارسازی مراحلی دارد، اما در آغاز باید مهرها یا قالبهایی را كه نگاره ها بر روی آن كنده شده است در اختیار داشت و لذا كار از تهیه قالب آغاز می شود. قالب تراشی یكی از هنرهای بدیع و جالب ایرانی است كه رونق و رواج آن از دوره صفویه بوده است، چرا كه در آن دوره، محصولات قلمكار متقاضیان بیشتری یافت و میتوان گفت كه از طریق این حرفة هنری، همكاری مستمری بین قلمكارسازان و منبت كاران ایجاد شده است. نمونه های جالب و ارزشمندی از قالبهای قدیمی به جای مانده كه هم اكنون تعدادی از آنها در موزه ها از جمله موزه های تبریز، مردم شناسی كاخ گلستان و گنجینة هنرهای اسلامی تهران و نمایشگاه دائمی آثار موزه ای صنایع دستی در تهران یافت میشود. ضمناً مجموعه داران و خانواده هایی در شهر اصفهان برخی از قالبهای ظریف و بی همانند قدیمی را در اختیار دارند.
قیمت فایل فقط 22,100 تومان
برچسب ها : هنر قلمكاری در ایران , قلمكاری , قالب تراشی